جزیره من
جزیره من

جزیره من

گویش مردم علی آباد


مقدمه

زبان محلی اهالی علی آباد دارای قدمت زیادیست.این زبان توانسته در گذر سالها ، بسیاری از ویژگی های خود را حفظ کند. که در حال حاضر متاسفانه باسرعت زیاد در حال فراموشیست و احتمال آن بسیار زیاد است که در سالهای آینده چیز زیادی از آن باقی نماند. برای حفظ و یاد آوری قسمتی از این گویش زیبا و روان سعی کردم تا در این مطلب بخشی از آن را معرفی کنم تا حد اقل سیستم و سبک این گویش در جایی ثبت شود.

در تهیۀ این اطلاعات نه تنها از دانسته های خودم ، بلکه با تحقیق و پرس و جو از افراد مطلع سعی کردم تا نکاتی از گویش علی آبادی را بیان کنم که شاید خود مردم علی آباد از آن مطلع نباشند. سعی کردم تا از درج مواردی که به طور قطع ثابت نشده اند پرهیز کنم تا اطلاعات نادرست، به خوانندگان منتقل نشود.


گویش مردم علی آباد


گویش مردم علی آباد دارای ویژگی هاییست که از آن جمله می توان به روان بودن ، سرعت در بیان و سادگی در یادگیری و به خصوص تلفظ سریع اشاره کرد. در اولین نگاه به این گویش زیبا می توان در آن ترکیبی از فارسی و گیلکی و مازندرانی و حتی ترکی دید و البته واژگان کهن فارسی. که بیشتر این زبان ها در گویش علی آبادی در گذر زمان دچار تغییراتی شده اند که نتیجه اش بیان سریع و راحت است. مثل کلمه ( کرِز) ( karez ) یا کاه ریز، که نام مکانی است که تنها قنات استان گیلان نیز می باشد. این کلمه در طول زمان و تکرار تلفظ از کاه ریز به کرِز تغییر کرده است. این گویش به قدری ریشه دار و مورد پسند بوده که با این وجود که تحت نفوذ بسیار زیاد زبان ترکی بوده به هیچ وجه تاثیر چندانی از آن نگرفته و توانسته با قدرت در زمان پیش برود. در کوه بالا دست علی آباد چشمه ای وجود دارد که در گویش محلی به مکان این چشمه سولارن(soolaron) گفته میشود. کلمه ( سو ) یک کلمه ترکیست به معنای آب و لارن یعنی محل جمع شدن آب، که به دست انسان ساخته شده باشد.


از نظر سرعت،  گویش علی آبادی شباهت زیادی به زبان کردی دارد البته سرعت در بیان کردی بیشتر است ولی در سیستم و طرز ادای حروف تقریبا مانند یکدیگرند.


در این گویش برخی از کلمات برای ادای راحت تر و سریعتر در جزئییات تغیراتی داشته اند. مثلاٌ  ایمهَ (eema) که همان هیمه به زبان فارسی باستان به معنای هیزم است دچار تغییراتی شده است. حرف ه حذف و حرف ایی جای آن را گرفته است. مثالهای دیگر رامیتوان برنج که به برج تغییر یافته و کلمه پیلّه(pilla) به معنی بزرگ که در زبان گیلکی حرف (ل) بدون فشار وتشدید بیان می شود به این صورت- پیله pila))- در حالی که در گویش علی آبادی حرف ( ل) با تاکید و فشار بیان می شود، را نام برد.


زبان علی آبادی بازمانده از پارسی باستان است. در بسیاری از کلمات این گویش می توان نشانه هایی از این مورد را دید. بعد از حضور اعراب در ایران، زبان فارسی تحت تاثیر زبان عربی قرار گرفت تا آنجایی که امروزه  پنجاه درصد کلماتی که در فارسی استفاده میشوند عربی هستند. کلماتی که دارای حروف (پ چ ژ گ ) بودند تغییر حالت دادند، مثل خلیج پارس که شد خلیج فارس. ولی در برخی گویش های محلی رگه هایی از فارسی اصیل به جامانده است. برای مثال کفش یک کلمه عربی است که در اثر تاثیر گذاری این زبان بر فارسی به جامانده است و پاپوش نام فارسی و اصیل کفش می باشد. در گویش علی آبادی به کفش  پابه زار (pabezar) گفته می شود که تغییر یافته کلمه پا ابزار به زبان فارسی باستان است.


در این گویش به رختخواب یراق و به رختخوابها یراقون گفته میشود. کلمه یراق کلمه ای مغولی است که در اثر هجوم قوم مغول در گویش علی آبادی به جامانده. این کلمه در گویش رودباری به لباس اطلاق میشود.


مهمتری دلیل برای حفظ بخشهای مهمی از این گویش را میتوان به دور افتاده بودن و قرار گرفتن مکان علی آباد در یک مکان کوهستانی و ثعب العبور دانست که نفوذ و هجوم اقوام و دشمنان را به آن محدود می کرد. همین علت، برای حفظ ریشه و اصالت را میتوان برای منطقه تالش و روستای دستکند دانست. جالب اینجاست که می توان رگه هایی از شباهت این مناطق از لحاظ گویش را در آنها دید. شاید این شباهت چندان قابل توجه نباشد ولی این نکته پیداستن که ریشه آنها زبان پارسی باستان است.


بعد از وقوع حادثه زلزله در سال 69 و انتقال اهالی به مکان کنونی و به تبع آن نزدیکی به شهر و نفوذ زبان فارسی، دوران فراموشی این گویش زیبا آغاز شد. بسیاری از واژگان فارسی جای کلمه های آن را گرفتند و حتی در بسیاری منازل افراد خانواده از زبان فارسی استفاده می کنند و بکارگیری گویش علی آبادی را تاحدود کمی ضعف می دانند.


متاسفانه آنچه که از گویش قدیم علی آباد به جا مانده چندان شامل اصطلاحات و ضرب المثل های آن نمی شود و بیشتر کلماتی که در طول روز استفاده می شوند، به جا مانده های این گویش کهن و زیبا می باشند.

در ادامه این بحث قصد دارم تا با بیان کلمه ها و جملاتی از گویش علی آبادی کمی درباره ساختار آن توضیح بدهم.

در این گویش معمولا حرف فتحه در کلمه ها و جملات جای حرف کسره را میگیرد. مثل پنجرِه که میشود پنجَرَ . البته در قدیم به پنجره دربچه گفته می شد که این در زبان فارسی نیز موجود بوده.

در بیان برخی اسامی مثلاٌ فاطمهِ که در گویش علی آبادی با تغییر، فاطمهَfatema)) و حسِین که میشود حسَین(hosain)میتوان جابه جایی حروف را به خوبی مشاهده کرد.

بر خلاف زبان فارسی که صفت بعد از اسم می آید، مانند درخت بزرگ ، در گویش علی آبادی صفت ابتدای اسم می آید مانند پیلّا دار (درخت بزرگ) این جابه جایی در بسیاری گویش های محلی به خصوص مازندرانی نیز وجود دارد.

در بسیاری موارد این گویش فراموش شده و اگر بتوان آن را با تمام ویژگی هایش بیان کرد شاید معنی بسیاری از کلمه ها را نتوان متوجه شد، که این عدم توجه حتی میتواند از جانب اهالی حال حاضر در علی آباد باشد.

در این جمله ( اَتیات بُکن، اتِبار نیهَ) می توان موارد جالبی از تغییر کلمه های فارسی را مشاهده کرد. این جمله که معنی آن به فارسی می شود: احتیاط کن اعتباری نیست ، به سادگی این تغییرات را نشان می دهد. که می توانید با مقایسه کلمه ها به این موضوع پی ببرید.

کلماتی در این گویش زیبا و روان به صورت مخفف و ناقص تغییر کرده اند، مانند: دیهَ(dia) که مخفف و تغییر یافته (دیگه )یا (دیگر) است. و کلمات دیگری مثل ،(مای) که ماهی است و (دله)(dela) که به معنای داخل است. که این کلمه (دله) در گویش مازندرانی نیز به معنای داخل می باشد.

از کلمات مشابه این دو گویش میتوان به ( ته وستَی) ( te vastay) به معنای به خاطر تو اشاره کرد.

( زِ ) ( (ze که در گویش علی آباد به زیتون و (زیهَ رون) (zia ron) که به روغن زیتون گفته می شود میتواند مثال خوبی برای سرعت در تلفظ و تغییر کلمات در آن باشد.

در گویش علی آبادی اصطلاحات ، ضرب المثل ها، لالایی ها و اشعار زیادی وجود داشته که اگر در آنهایی که تابه حال باقی مانده توجه کنیم می توانند بهترین منبا برای تحقیق و بررسی درباره تاریخ و وسعت این گویش باشند.

در ادامه به یک ضرب المثل علی آبادی می پردازم:

( اَندی یتا بِز داشت اونه نوم عبدالصمد بهَ ) ( anadi yata bez dasht one nom abdosamad ba)

این ضرب المثل به این معنیست که: اندی (نام شخص) یک بز داشته که نامش عبدالصمد بوده ، و زمانی به کار میرود که کسی به چیزی که دارد می نازد و آن را مایه فخر فروشی قرار می دهد.


بسیاری از کلمات و اصطلاحات در این گویش فراموش شده به همین دلیل طرح مثال برای بیان قدمت، تنوع و کاربرد آن کار آسانی نیست. ولی تلاش خودم را در زمینه تحقیق در باره ی این گویش زیبا همچنان ادامه می دهم و در صورت دستیابی به اطلاعات بیشتر حتما در این قسمت برای دوستان عزیز مطرح خواهم کرد. در آینده بخشهایی به وبلاگ اضافه خواهم کرد که میتوانند تا حدودی توضیح و مرجع برای این مطالب باشند.

برای بیان بهتر در ادامه معنی برخی لغات گویش علی آباد به فارسی را میتوانید مشاهده کنید.

دیم: صورت – خلا ، شَوی: لباس – لافن (lafon) : طناب ، ریسمان - می: مو – چوپولو : گربه – کرسو( karsoo) : لاک پشت – رج ( rej) : جای پا، رد پا – ایتهَ( ita) : اینطور – اوتهَ ( ota) : آنطور – تِه سِن (te sen): سوسک ، سوسک سیاه – دِم کول آنا (dem kool ana): که به فارسی می شود دم روی پشت گذار و معنای آن که عقرب است – اولاری سولاری : سر هم بندی کردن، بدون دقت کاری را انجام دادن. بِشَ ( besha) : برو – بوخوس ( bokhos) : بخواب -


از دوستانی که با دادن نظر در رابطه با این بحث باعث افزایش انگیزه جهت ادامه هرچه بهتر برای تحقیق در پیرامون گویش علی آباد، برایم شدند، تشکر فراوان میکنم و امیدوارم این بحث مورد پسند دوستان قرار گرفته باشد.

برای مطالع بیشتر در رابطه با زبان مردم علی آباد و رابطه آن با تاتی و دیلمی و ترکی حتما قسمت ( میراث ) را در همین سایت ببینید.



نظرات 13 + ارسال نظر
۱۲ شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:22

گلودر گلودر کردن استعاره از سر و گوش جنبیدنه البته بر می گرده به یه داستان که پسری تو گلودر دختری رو می بینه ومدام بهانه گلودر رفتن رو میگیره

maryam شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 20:12 http://golebarooni.samenblog.com

سلام....خیلی خوب و دقیق بود..موضوع خوبی رو انتخاب کردید...
اگه بتونید در ادامه معانی کلمات بیشتری رو بنوسید خیلی خوب میشه...راستی کلمه پابزار علاوه به معنی پا ابزار که گفتید میتونی اینطور هم باشه پا + بزار . پا که همون پاست +بزار هم یک فعل فارسی به معنای امر به گزاشتن یا همون بگزار.....بی صبرانه منتظر ادامه این موضوع هستم.
راستی میشه ادرس سایت گل بارونی رو تو لینکاتون تصحیح کنید...مثل اینکه اشتباه وارد کردید...ممنون میشم از لطفتون

سلام، تشکر
احتمال اینکه پابزار (pabezar) پا ابزار باشد بسیار بیشتر از پا+بزار (گذاشتن پا) است. چون کفش در واقع ابزاریست برای راحتی پا درحالی که گذاشتن پا به احتمال بیشتر به مکانی گفته میشود که محل گذاشتن پا باشد. در ضمن در نگارش مطلب ( گویش علی آباد) به مسئله ای که مطرح کردید توجه داشتم که موردی که بیشتر محتمل بود را ذکر کردم.

یاسمین یکشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 02:07 http://yasminaqueen.blogfa.com/


واقعا غالی بود و کلی استفاده کردم...فقط یه چیزی میشه بگی این اطلاعات منبعش ازکجاست؟
منتظر ادامه مطالب هستم.

تشکر
همانطور که در مقدمه مطلب ذکر کردم منبع این مطالب از دانسته های خودم و تحقیق و پرس و جو از بزرگان و در واقع طرح این موضوع در جمع بزرگان بود.

احمد اعتدادی یکشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 01:24 http://http:

اقا واقعا دستت درد نکنه ما با اینکه علی آبادی هستیم اما تو قزوین زندگی میکنیم اما هم چنان خونه علی آبادی صحبت میکنیم و همیشه دوست داشتم یه لغت نامه علی آبادی باشه خیلی وبلاگت رو دوست دارم و باعث شد بیشتر به محلمون علاقه مند شم در ضمن من کار عکاسی میکنم دوست داشته باشی میتونم کمکت کنم که عکسای وبلاگت بهتر شه (09305993400 ) خیلی خوب این کار میکنی

ممنون از از لطفتون. آفرین بر شما که با اینکه در شهر هستی هنوز اصالت خودت رو حفظ کردی و علی آبادی بودن رو دوست داری. خوشحالم که از وبلاگم خوشت اومد. میتونی عکسات رو کم حجم کنی و به آدرس ایمیلم بفرستی تا با نام خودت تو وبلاگ بزارم. بازم ازت تشکر میکنم که برای ادامه بهم روحیه دادی.
www.mahdi8132@yahoo.com

محمدرضا علی آبادی شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 23:13

خوب بود ، به نظرم برای تحقیق بهتر و بیشتر در مورد این گویش بایست به بررسی زبان و گویش دیلمیان و رودباری پرداخت چون بیش از95 درصد تشابه وجود دارد و ریشه مشترکی دارند . البته در شهرستان رودبار گویش و لهجه تاتی هر محلی با محل دیگر تفاوتی دارد که این چیزی طبیعیست . اگر جزیی تر بنگریم حتی میبینیم که گویش و لهجه هر خانواده ای با خانواده دیگر هم تفاوتهای قابل لمسی دارد که باز هم طبیعیست . در مورد گویش و زبان باید به اصل و پایگاه اون گویش توجه کرد . التبه تاتی را گویشی از زبان پارسی میدانند و زبان مستقلی نمیباشد

محمدرضا علی آبادی شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 23:24

مهدی جان میتونم بهت کتابی معرفی کنم که در مور گویش رودباری هست و ممکنه بهت کمک کنه . فرهنگ عامه رودبار -محمدعلی جعغری دوابسری
اگه خواستی میتونم به دستت برسونم . واسه مطالعه در باره این گویش خوبه . در ضمن پابزار از پاافزار یا پاابزار مشتق شده که درست ذکر نمودید . در این کتاب ریشه بیشتر این نوع واژه ها ذکر شده

ممنون محمدرضای عزیز
فکر کنم داشته باشمش

maryam یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:09 http://golebarooni.samenblog.com/

سلام....خیلی خوب بود...بازم عالی
موفق باشید

تشکر

... چهارشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 16:12

سلام
لطفا لالایی به زبان کتولی برام بزارین ممنون..

سلام دوست عزیز
مطالبی که در این وبلاگ میبینید درباره علی آباد از محلهای شهرستان رودبار، استان گیلان هست. درخواستی که داشتین مربوط به علی آباد کتول استان مازندران هست. میتونید درسمت چپ این سایت در قسمت( پیوندها) روی لینک (( جاذبه های طبیعی و گردشگری کتول)) کلیک کنید.

یاسین کشیر یکشنبه 5 آذر‌ماه سال 1396 ساعت 20:28

سلام ادر این متن به علی اباد کجا اشاره دارد چون ما علی اباد زیاد داریم

سلام
منظور از علی آباد در این وبلاگ، علی آباد واقع در شهرستان رودبار در استان گیلان است.
تشکر از توجه شما.

تالش چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 00:50 http://talesh-iran.blogfa.com/

معرفی کتاب :

از آستارا تا فومن
( تطبیق واژه هایی از گویش های مختلف زبان های تالشی و تاتی )
نویسنده : ضیاء طرقدار
ناشر : نشر ایلیا
چاپ اول - ۱۳۹۶
قیمت : ۱۵۰۰۰ تومان
from astara to fuman
comparison words from dialects of different languages taleshi and tati
zia toroghdar

فهرست مطالب کتاب :
گفتار اول : نگاهی کوتاه به تاریخ و زبان منطقه تالش
منطقه تالش و تالشان ( کادوسیان ) در دوران باستان - ردِپاهای زرتشت در شمال غربی ایران ( منطقه تالش و آذربایگان ) - زمان تولد زرتشت - مکان تولد زرتشت - کتاب اوستا و زبان اوستا - نکاتی در پایان این مبحث - دریای کاسپین - زبان تالشی - زبانهای ایرانی شمال غربی - زبان اوستایی - زبان تالشی - توانایی زبان تالشی - تطبیق وازهایی از زبانهای اوستایی و تالشی .
گفتار دوم : تطبیق واژه هایی از گویش های مختلف زبان های تالشی و تاتی
بخش اول : تطبیق واژه هایی از گویش های مختلف زبان تالشی
زبان تالشی - گویش آستارا ، عباس آباد ، لوندویل ، میناباد ، ویزنه ، کشلی ، جوکندان ، اسالم ، رضوانشهر ، ماسال ، ماسوله ، فومن .
بخش دوم : تطبیق واژه هایی از گویش های مختلف زبان تاتی
زبان تاتی - گویش روستای کرینگان ( استان آذربایجان شرقی ) ، روستای گلین قیه ( استان آذربایجان شرقی ) ، کلور ( استان اردبیل ) ، تاکستان ( استان قزوین ) ، روستای وفس ( استان مرکزی ) .
گفتار سوم : واژه شکافی با کمک زبان تالشی
گفتار چهارم : تعدادی واژه های تالشی - گویش غرب منطقه آستارا
نشر ایلیا : رشت ، خیابان آزادگان ، جنب دبیرستان بهشتی ، خیابان صفایی ، خیابان حاتم ، شماره ۴۹ ، دفتر نشر ایلیا .
تلفن نشر ایلیا : ۳۳۳۴۴۷۳۲ - ۳۳۳۴۴۷۳۳ - ۰۱۳
سایت نشر ایلیا : www.farhangeilia.ir
www.talesh-iran.blogfa.com

اسما جمعه 1 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 17:24

عالی بود علی ابادی هستم ولی توتهران زندگی میکنم خیلی دوست داشتم این زبونویادبگیرم کبخوخودم افتخارمیکنم که علی ابادیهستم ممنون ازشما..:

Fatemeh پنج‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1397 ساعت 15:54

ممنون از توجهتون

امیری پور شنبه 8 تیر‌ماه سال 1398 ساعت 04:44

باتشکرازمطالب زیبا وواقعی شما

ممنون از توجهتون. سلامت باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد